فروش یک میلیارد دلاری نیویورک تایمز همزمان با مرگ روزنامهها در ایران
پس از آنکه در روزهای اخیر، شماری از روزنامهها از انتشار بازماندند و به جمع روزنامههایی پیوستند که در یک سال و اندی اخیر نتوانستند تناسبی میان درآمد و هزینههایشان برقرار کنند، برخی به نقد فضای روزنامه نگاری ایران پرداختند؛ اما آنچه به اندازه محتوای روزنامهها در رقم خوردن این وضعیت مؤثر است، فرم انتشار آنها در قالب نسخههای کاغذی است که در دنیا نیز در حال به حاشیه رفتن است و نسخههای دیجیتال در حال جایگزینی است.
به گزارش تابناک، واقعیت آن است که نه صرفاً در ایران بلکه در سراسر جهان، نشریات کاغذی نبرد سختی برای بقا دارند و رسانههای کاغذی مهم جهان با ریزش چشمگیر تیراژ در پنج سال اخیر مواجه شدهاند و راهکارهایشان برای جلوگیری از کاهش تیراژ شمارگانشان نیز شکست خورده است. تنها روشی که باعث بقای روزنامهها شده و اکنون نیوریورک تایمز با تمرکز بر آن با افزایش سوددهی شگفتی ساز سال 2017 بوده، تمرکز بر فروش نسخههای الکترونیک با قیمت بسیار پایین نسبت به نسخههای کاغذی است.
آن گونه که فوربس گزارش کرده در سالی که حتی نشریات آمریکایی برای بقا مبارزه میکنند، نیویورکتایمز با افزایش درآمد مواجه شده و درآمدش به بیش از یک میلیارد دلار در سال 2017 رسیده است. این افزایش درآمد که 60 درصد آن از طریق اشتراک تأمین میشود، نتیجه تمرکز بر عرضه و فروش نسخههای دیجیتال ارزان است که باعث شده نیویورک تایمز اکنون بیش از دو میلیون و ششصدهزار مشترک دیجیتال داشته باشد؛ مشترکانی که هزینه چاپ و توزیع را نمیپردازند و باری از روی دوش خود و نیویورکتایمز برداشتهاند.
یکی از روشهایی که نیویورکتایمز در پیش گرفت و در افزایش مخاطبانش تأثیر چشمگیری داشته، فروش نسخههای دیجیتال ارزان قیمت به دانش آموزان بود که همین روش در ایران برای دانش آموزان و دانشجویان قابل پیادهسازی است. خاصیت نسخههای دیجیتال روزنامه آن است که به واسطه حذف هزینه چاپ و توزیع روزنامه، امکان عرضه ارزان آن متوسط به اقتصاد اقشار مختلف فراهم است و این یکی از ظرفیتهای ویژهای است که نیویورک تایمز از آن بهترین بهره برداری را داشته است.
در این شرایط به نظر میرسد نشریات کاغذی در ایران نیز راهکاری به جز عبور از انتشار نسخههای کاغذی به نسخههای دیجیتال ندارند، در غیر این صورت، در آینده نزدیک با تعطیلی شمار بیشتری از نشریات مواجه خواهیم بود. واقعیت آن است که دورانی که خبر، تحلیل و گفت و گو، دست کم با نیم روز تأخیر، صرفاً در قالب متن و با قیمت قابل توجه به دست مخاطب میرسید به سرانجام رسیده و اکنون دوران محتوایِ سریع، ارزان و سهل الوصول است.