نهنگ آبی همان ادامه «خون بازی» است
«مدتهاست که لباس آستینبلند میپوشم. مانتوهایم هم دیگر آستین کوتاه نیستند. مادرم فکر میکند برای رعایت مسايل دینی است. فکر میکند مذهبی شدهام که دست و پایم را میپوشانم. خوشحال است. دستم را ندیده. نمیداند خط خطی شده. خط خطیاش کردهام.» اینها گفتههای یکی از شاگردان یک مشاور مدرسه است که با نوجوانها سر و کار دارد. او میگوید تنها همین شاگرد هم نیست، باز هم شاگردانی دارد که بدنشان را خط انداختهاند، با تیغ، موضوعی که مدتی است هشدارهایی دربارهاش داده میشود؛ خونبازی.
خونبازی نامی است که روی خطخطی کردن دست و پا و آسیب زدن به بدن با تیغ گذاشتهاند. اتفاقی که همین چند ماه پیش بعضی از کارشناسان اجتماعی و تربیتی، به عنوان موج جدیدی از آن نام بردند و هشدار دادند که وارد مدارس، مخصوصا مدارس دخترانه پایتخت شده تا هیجانطلبی، افسردگی، نیاز به دیده شدن، نمایش قدرت، اعتراض، برونریزی خشم و بسیاری از عواطف دیگر سرکوب شده دوران نوجوانی از این طریق بروز پیدا کند.
این هشدارها اما خیلی جدی گرفته نشد، کسی ریشهیابی نکرد که چه چیزی و چرا کم است، چه مشکلی وجود دارد و کدام نهاد باید وارد عمل شود تا نوجوانها عزت نفس و غرورشان را نه از خطهای خونآلود روی اندامشان، بلکه از کشف استعدادها و افزایش مهارتهایشان به دست بیاورند. کسی چند و چون این ماجرا را جویا نشد و درباره اتاقهای تاریک و خلوت و خونآلود نوجوانها تحقیقی نکرد، کسی حتی به نوشتههای آنها در شبکههای مجازی و اینستاگرام و وبلاگشان توجه نکرد و این نوشتههایشان را نخواند که گفتند: دو تا دست دارم، یکی قاتل میشه یکی قربانی ... این خون منه، به خونم عادت کن .... آروم ميكشم روي پوستم تا سوزش دردناكشو با تمام وجود احساس كنم .. .هميشه راهم همين بوده، از مچ تا آرنج ... يه راه باريك قرمز... وقتي خون از رگهام ميزنه بيرون آرامشم برميگرده سر جاش، رگ، تيغ، خون، به اين ميگن يه بازي قشنگ!
کسی این نوشتهها را نخواند تا ظاهرا آب از آب تکان نخورده باشد و با انکار ماجرا، همه چیز خودش درست شود! حالا اما دوباره ماجرای خونبازی مطرح شده، این بار با شکلی جدیدتر، منسجمتر، پیچیده و پرهیجان و البته خطرناکتر و جهانی، آن هم در قالب یک چالش به نام «نهنگ آبی»، نهنگی که آمده تا طی یک بازی، مرحله به مرحله طعمههای بیشتری بگیرد و فربهتر شود، به قیمت جان نوجوانها.
نهنگ آبی دقیقا چه میخواهد؟
این که نهنگ آبی و بازیها و چالشهایی مثل آن، از جان نوجوانها چه میخواهند، به جای این که در مجامع تحقیقاتی و دانشگاهی پرسیده و برایش راهکار پیدا شود، حالا در خانوادهها به عنوان یک نگرانی جدی مطرح شده است. اعضای خانواده که هرکدام تنها بخشی از این ماجرا را شنیدهاند، در همان فرصت کمی که برای گفتوگو پیدا میکنند، از بازی خطرناکی میگویند که بچهها باید حواسشان را درباره آن جمع کنند؛ پدر و مادرهایی که دقیقا نمیدانند از چه چیزی باید نگران باشند و درباره چه چیزی باید به بچههایشان آگاهی بدهند، با اطلاعات دست و پا شکسته، خبرهایی که در اینترنت خواندهاند را منتقل میکنند و نتیجه به جای آگاهی، میشود هیجان و جذابیت بیشتر، میشود جستجو و دنبال کردن ماجرا از طرف فرزندشان برای عقب نماندن از قافله، و آنها خودشان دست به کار میشوند تا ببینند این نهنگ، قرار است چه کار کند که اینطور صدایش همه جا پیچیده.
با یک جستجوی ساده در اینترنت، اطلاعاتی درباره این بازی پیدا میشود، این که چه قوانینی دارد و چه مراحلی را باید پشت سر گذاشت. نهنگ آبی، یک بازی است، که قرار نیست یک شبه تمام شود، روزها طول میکشد و مرحله به مرحله بیشتر بازیکننده را درگیر خودش میکند، هر روز از طرف مدیر بازی وظیفهای به متقاضی بازی محول میشود که باید آن را تمام و کمال انجام دهد و عکسها و شواهدش را برای مدیر بفرستد، وظیفههایی که تقریبا تمامشان انزوا و خشونت دارند، مثل این نمونهها: مرحله اول - به کمک یک تیغ، عبارت "f57" را روی دستت حک و نتیجه را برای مدیر بازی ارسال کن. مرحله دوم - راس ساعت 04:20 صبح از خواب بلند شو و چند فیلم ترسناک که توسط مدیر برایت ارسال شده ببین. مرحله سوم - به موازات سیاهرگ، روی بازویت سه مرتبه خراش بینداز (این زخمها نباید عمیق باشند). از نتیجه عکس گرفته و برای مدیر بازی ارسال کن. مرحله چهارم - یک نهنگ روی کاغذ بکش و بعد، تصویر آن را برای مدیر بفرست. مرحله پنجم - اگر برای تبدیل شدن به یک نهنگ آمادهای، عبارت "Yes" را با استفاده از تیغ روی بدنت حک کن. اگر هنوز آمادگی نداری، باید تنبیه شوی! مجازات تو این است که چندین جای بدنت را با تیغ برش بدهی ....!
و این مراحل آنقدر ادامه پیدا میکند که به اعلام نهنگ بودن از سوی فرد بازی کننده و ایجاد تصویر نهنگ روی بدن میرسد و درنهایت یعنی در مرحله پنجاهم باید این دستور اجرا شود: از یک ارتفاع بلند به پایین بپر.
خودکشی «نهنگها» در روسیه
گفته میشود این بازی از طرف یک دانشجوی جوان اخراجی رشته روانشناسی ساخته شده، کسی که ادعا میکند هدفش از ساخت این چالش، این بوده که جامعه را از وجود افرادی با بیماریهای روانی و اختلالات شخصیتی یا افرادی که ارزش خاصی ندارند پاک کند. او در مدت کوتاهی، توانسته نوجوانهای زیادی را به چالش بکشد و در روسیه، آماری از خودکشی بیشتر از ۱۰۰ نوجوان بر اثر درگیر شدن با این بازی مطرح شده.
چالش نهنگ آبی، که اسمش برگرفته از خودکشی نهنگهاست و در سال 2013 راهاندازی شده، معمولا از طریق ارسال لینک شروع میشود. برای افرادی که اغلب از قبل شناسایی شدهاند، لینکی ارسال میشود که درصورت تمایل به عضویت در این بازی، از طریق آن لینک وارد چالش شوند، آنها به سوالاتی که سلامت روانیشان سنجیده میشود جواب داده و تعهد میدهند که این بازی را تا پایان دنبال کنند. افرادی که این بازی را شروع میکنند، ممکن است تصور کنند در نیمههای راه میتوانند از این چالش خطرناک خارج شوند، اما با اطلاعاتی که در اختیار مدیر بازی قرار میدهند و او را از موقعیت مکانیشان باخبر میکنند، به محض این که به فکر انصراف بیفتند، با تهدیدهایی مواجه میشوند که این تهدیدها آنها را مجبور به ادامه بازی و درنهایت رسیدن به مرحله پنجاهم، یعنی مرگ، میکند.
با این که گفته میشود مدیر این چالش خطرناک دستگیر شده و راههای رسیدن به آن مسدود است، اما هنوز قرار گرفتن در این آزمون به ظاهر شجاعت، طرفدارانی دارد و نه تنها در روسیه بلکه در کشورهای دیگر مثل هند و فرانسه هم قربانیانی گرفته است. در کشور ما اما، با این که زمزمههایی درباره این چالش خطرناک شنیده میشود و اطلاعاتی درباره آن دست به دست میشود، خوشبختانه هنوز خودکشی ناشی از آن گزارش نشده، با این حال توانسته خانوادهها را نگران کند و واکنشهایی از مسئولان را هم به همراه داشته باشد؛ مثل واکنش رییس اورژانس اجتماعی که خواسته: اخبار و فیلمهای نهنگ آبی را منتشر نکنید.