محمد رحمانیان: باز هم به کیهان سال ۵۴ فحش می ‌دهم

محمد رحمانیان: باز هم به کیهان سال ۵۴ فحش می ‌دهم

محمد رحمانیان می‌گوید در اپیزود «یک شب از شب‌های شعر گوته» دوره‌ای تاریخی را روایت کرده که در آن نویسنده بزرگ مملکت را جلوی دوربین نشاندند، از او اعتراف گرفتند، اعتراف را تکه تکه کردند، برایش سوال نوشتند و در کیهان چاپش کردند. او می‌گوید اگر از قول غلامحسین ساعدی به روزنامه کیهان می‌گوید مبتذل، به کیهان سال ۵۴ فحش داده و باز هم می‌دهد.

به گزارش خبرآنلاین، نشست خبری موسیقی- نمایش «ترانه‌های قدیمی: پیکان جوانان» عصر روز گذشته دوشنبه ۲۰ آذر با حضور محمد رحمانیان، نویسنده و کارگردان این اثر و تعدادی از بازیگران آن از جمله احسان کرمی، سینا رازانی، هانا کامکار و رضا یزدانی در پردیس تئاتر شهرزاد برگزار شد.

در ابتدا محمد رحمانیان با اشاره به شروع اجرای «ترانه‌های قدیمی: پیکان جوانان» از ۲۹ آبان و نزدیک بودن این موسیقی- نمایش به پایان اجراهای خود در مورد هدفش از برگزاری نشست خبری گفت: «با توجه به این که تعداد زیادی اجرا را پشت سر گذاشته‌ایم و تعداد کمتری پیش رو داریم شاید نیازی به برگزاری نشست خبری نبود اما می‌خواهم به مسائلی پاسخ دهم که این روزها علیه این موسیقی- نمایش شنیده و خوانده‌ایم. این نشست را برگزار کردیم چون کسانی که این حرف‌ها را می‌زنند حاضر به چاپ جوابیه‌های ما نیستند و ما ناچار می‌شویم حرف‌مان را در نشست‌های خبری بزنیم.»

به سراغ سازه‌هایی در تهران قدیم رفته‌ام که اکنون یا از اساس نیستند یا تغییر کاربری داده‌اند

محمد رحمانیان با بازگشت به چگونگی شکل‌گیری «ترانه‌های قدیمی: پیکان جوانان» توضیح داد: «این موسیقی- نمایش همان طور که از نامش پیداست ادامه «ترانه‌های قدیمی» است. من «ترانه‌های قدیمی» را سال ۱۳۹۰ نوشتم و پس از آن که در همان سال در اختتامیه جشنواره فیلم شهر روی صحنه رفت، در سال ۹۲ در تالار اکو (اقدسیه) اجرای عمومی گرفت. «ترانه‌های قدیمی» موسیقی- نمایشی بود در مورد سازه‌های موجود در شهر تهران و هفت یا هشت مورد را معرفی می‌کرد و به این می‌پرداخت که زندگی شهری ما در کنار این سازه‌ها چه معنایی پیدا می‌کند.»

او ادامه داد: «این بار اما به سراغ سازه‌هایی رفته‌ام که قبلا در تهران بوده‌اند و حالا یا از اساس نیستند یا تغییر کاربری داده‌اند که حاصلش شد هفت تک‌نگاری به نام‌های «روس‌ها می‌آیند!»، «سینما اسکار و چند شیشه پپسی...»، «مهرآباد خصوصی من»، «در پناه باغ آلبالو»، «یک شب از شب‌های شعر گوته»، «فانفارسوزی» و «همین امشب، همین حالا» که اجرای کاملش حدودا سه ساعت وقت می‌خواهد و برای همین در هر شب از اجرا مخاطبان شاهد روی صحنه رفتن پنج تک‌نگاری هستند.»

از حرام اعلام شدن پپسی تا تبدیل شدن سینما به حسینیه

رحمانیان با اشاره به جزئیات ماجرا و چگونگی انتخاب این هفت سازه توضیح داد: «به عنوان مثال در اپیزود «سینما اسکار و چند شیشه پپسی...»، به سراغ کارخانه پپسی و پیاده‌روی خیابان آیزنهاور رفته‌ام، جایی که برای مردم تهران قدیم تفرجگاهی عمومی به حساب می‌آمد و جلویش پتو پهن می‌کردند و به تماشای پر شدن شیشه‌های پپسی می‌نشستند. این کارخانه در دهه چهل دچار مسائل سیاسی و تولیداتش حرام اعلام شد. اعلامیه‌ای هم که توسط افشین هاشمی در نقش صاحب سینما اسکار خوانده می‌شود اعلامیه سیدکاظم شریعتمداری است در خصوص حرام اعلام کردن پپسی. در این اپیزود در کنار کارخانه پپسی و سرنوشت آن، تبدیل شدن سینما اسکار به حسینیه را هم می‌بینیم، حسینیه و تکیه شانجانی‌ها که هنوز هم در میدان رشدیه پابرجاست.»

موسیقی- نمایش‌ها مخاطبان جدیدی برایم آوردند

رحمانیان در پاسخ به سوال یکی از خبرنگاران که علاقه او به موسیقی- نمایش را به بعد از بازگشتش از کانادا و پی بردن به سهل‌تر بودن برقراری ارتباط میان موسیقی- نمایش با تماشاگر به نسبت نمایش صرف، نسبت داد گفت: «من قبل از رفتن به کانادا هم این کار را می‌کردم. نمایشنامه «مسافران» که پنج اپیزود بود و سال ۸۵ در تالار وحدت با آهنگسازی سعید ذهنی و خوانندگی محسن نامجو در تالار وحدت اجرا شد، اولین کاری بود که به نیت ترکیب موسیقی با نمایش نوشتم. کاری که برای یک شب در اختتامیه جشنواره رضوی روی صحنه رفت.»

او افزود: «باز قبل از سفر به کانادا، موسیقی- نمایش «لیلا» با آهنگسازی علیرضا افكاری نمونه‌ دیگری از همین ترکیب بود که سال ۱۳۸۷ در جشنواره موسیقی فجر اجرا شد و طرحی بود در مورد قربانیان حملات شیمیایی سردشت و قرار بود در بهار ۸۸ اجرای عمومی بگیرد که نشد. بعد از آن «این جا تهران است» را داشتیم که سال ۹۰ در برج میلاد اجرا شد و بعدتر تبدیل شد به «هفت ترانه قدیمی» که در ونکوور روی صحنه رفت.»

رحمانیان تصریح کرد: «در این آثار، موسیقی برای من حکم کاتالیزور را داشته و صرفا به حضور در ونکوور مربوط نیست. به عبارت دیگر، از قبل بود و در ونکوور به کمکم آمد و باعث شد مثلا در «شاپرک خانم» بیژن مفید یا «شب سال نو» یا «آرش ساد» (تلفیقی از «آرش» بهرام بیضایی و «ماراساد» پتر وایس)، مخاطبان جدیدی که قشر دانشجو و تحصیل‌کرده هم بودند به مخاطبان قبلی‌ام اضافه شود.»

او ادامه داد: «بعد از برگشت به ایران هم احساس کردم آن فکر، فکر بدی نبود و ادامه‌اش دادم. «ترانه‌های قدیمی؛ پیکان جوانان» اما از حالت اجتماعی خارج و وارد مسائل سیاسی شده است.»

مخاطب واژه مبتذل که بود؟

در ادامه محمد رحمانیان در مورد آن‌چه اساسا این نشست خبری به بهانه آن برگزار شده بود گفت: «در مطلبی که در یک روزنامه و یک کانال تلگرامی منتشر شده است مدعی شده‌اند که در اپیزود «یک شب از شب‌های شعر گوته» با بازی افشین هاشمی در نقش غلامحسین ساعدی و سینا رازانی در نقش راننده تاکسی با قرار دادن واژه «مبتذل» در زبان ساعدی برای توصیف روزنامه کیهان، به این روزنامه توهین کرده‌ام. اما ماجرا چیست؟»

رحمانیان ادامه داد: «من از زبان غلامحسین ساعدی، روزنامه کیهان سال ۱۳۵۴ را مبتذل می‌خوانم. اما چرا؟ ساعدی در سال ۵۳ توسط ساواک دستگیر شد. شرط آزادی‌اش یک مصاحبه تلویزیونی و بیان اعترافاتی بود که از او خواسته بودند، اعترافاتی که در سال ۵۴ توسط روزنامه کیهان چاپ شد. می‌گویند چرا در نمایشت به کیهان سال ۵۴ فحش می‌دهی؟! من دوره‌ای تاریخی را روایت می‌کنم که در آن نویسنده بزرگ مملکت را جلوی دوربین نشاندند، از او اعتراف گرفتند، بعد همان اعتراف را تکه تکه کردند و برایش سوال نوشتند و در کیهان چاپ کردند. من اگر از قول ساعدی به روزنامه کیهان می‌گویم مبتذل، به کیهان سال ۵۴ فحش داده‌ام و باز هم می‌دهم.»

منتشر شده در چهارشنبه 22 آذر 1396       کد خبر : 7428
آخرین اخبار
کلیه حقوق مادی و معنوی این وب‌سایت محفوظ می‌باشد.
طراحی وب سایت : ایران طراح