آیا شده هنگام انجام کار با آدمهای غیرمنطقی برخورد کنید که اعصابتان را به هم میریزند؟ آیا شما هم جزو کسانی هستید که وقتی کسی حرفهایش بر پایهی استدلالهای منطقی نیست و چیزهای بیربط را به هم مربوط میکند، اصطلاحا جوش میآورید و در حالی که ذاتا آدم صبوری هستید به یک دیگ بخار تبدیل میشوید؟
چه بخواهیم و چه نخواهیم، در زندگی خود به صورت رودررو یا از راه دور با چنین آدمهایی سروکار داریم و مجبور به تحملشان میشویم. ما در قبال این افراد رویکردهای مختلفی انتخاب میکنیم.
اما آیا دانش روانشناسی میتواند مقداری از رنج ما را کم کند؟ واقعیت این است که فهم و مدیریت این قبیل آدمها یک مهارت و هنر است که در طی سالها، برخیها به تدریج و به صورت تجربی کسب میکنند.
آدمهای غیرمنطقی را به این دستهها تقسیم میکنیم:
آنهایی که استاد منحرف کردن موضوع گفتگو هستند و دست آخر هم به شما میگویند که خود شما مشکل دارید و توانایی ارتباط و بحثتان پایین است.
آنهایی که برداشتهای اشتباه از حرفهای شما میکنند.
آنهایی که به هیچ حد و مرزی احترام نمیگذارند و از راه رفتن روی اعصاب شما لذت میبرند.
آنهایی که هیچگاه خودشان را جای شما نمیگذارند و از زاویهی دید شما به قضایا نگاه نمیکنند.
آنهایی که به صورت زبانی یا احساسی از شما سوءاستفاده میکنند.
آنهایی که حقایق را دستکاری شده ابراز میکنند و آنهایی که دروغگو هستند.
آنهایی که بعد از گفتگو با آنها همیشه متوجه جنبههای منفی زندگیتان یا ناکامیهایتان میشوید و پس از اتمام صحبت با آنها، حس بدی نسبت به خودتان پیدا میکنید.
آنهایی که با سکوت، نیشخند، کنایه یا استدلالهای غیرمنطقی دیوانهتان میکنند.
آنهایی که ظاهر معصوم و پاکی به خود میگیرند، اما همیشه به صورت مخفی نقشهها و مقاصدشان را به آهستگی دنبال میکنند و به شما ضربه میزنند.
۶ ترفند ساده برای مدیریت و برخورد با آدمهای غیرمنطقی
تا جایی که ممکن است، کمتر با این افراد برخورد داشته باشید. البته این راهحل پاک کردن صورت مسئله است، اما به شدت کارآ است.
حمله زیرکانه متقابل: اگر نمیتوانید از شر شخص آزاردهنده راحت شوید، کاری کنید که حواسش پرت شود و به فکر رود.
زرنگ باشید و مثلا با یادآوری یک خاطرهی ناخوشایند یا موفقیت حرفهای رقیب اصلی او، یا یادآوری اینکه او میخواسته چه بشود و در عمل چیزی نشده، به کلی او را گیج کنید. البته باید هنرمند باشید و این کار را با خونسردی و در لفافه انجام بدهید.
بعضی از آدمها ذاتا بدذات نیستند، اما سیستم فکریشان قابل اصلاح نیست، پس هنگام گفتگو با آنها میتوانید بحث را از یک روال منطقی به یک روال احساسی تبدیل کنید.
مثلا وقتی نمیتوانید به کارمند زیردست خودتان بفهمانید که از یک کار پرهیز کند و او حاضر به قبول اشتباه خود نیست، بگویید که او چقدر آدم پاکنیتی است و اگر کاری که شما میخواهید انجام ندهد، رقبای کاری او به سرعت از او پیشی خواهند گرفت.
زیاد و با حرارت صحبت نکنید و کم و گزیده سخن بگویید. این کار ضمن اینکه باعث میشود انرژی شما حفظ شود، سبب میشود به شدت برای فرد غیرمنطقی، جذابیت کمتری پیدا کنید و دیگر مورد هدف او قرار نگیرید.
اشتباه نکنید! شما نمیتوانید با همهی تلاشتان شخص غیرمنطقی را به جادهی منطق بیاورید یا او را با زاویهی دید خود آشنا کنید. پس آب در هاون نکوبید و شیوهی دیگری انتخاب کنید.
شخص موردنظر را در جمع گیر بیندازید. هنگام مکالمهی دو نفره، شخص غیرمنطقی میتواند با استدلالهای غیرمنطقیاش به شدت شما را آزار دهد، اما همین حرفهای غیرمنطقی در جمع، مبدل به نقطهضعف او میشوند و وقتی از هر سو شما مورد حمایت قرار بگیرید، دیگر جرأت هدف قرار دادن شما را پیدا نخواهد کرد.
منتشر شده در شنبه 8 مرداد 1401
کد خبر : 10603