"خشونت" یکی از موضوعهایی است که در تمام طبقات اجتماعی، نژادی و در هر سنی یافت میشود؛ اما بستگی دارد که این خشونت، چه نوع خشونت و بر علیه چه افرادی استفاده شود. خشونت داریم تا خشونت، خشونتی که بتوان به آن پاسخ داد و خشونتی که هر پاسخی هم بدهید، پیدا میشوند افرادی که آن را عملی دروغ خطاب کنند.
"خشونت جنسی" علیه زنان که این روزها در سینمای ایران بلوایی برپا کرده است، یکی از مواردی است که هرچه زنان در مورد آن صحبت کنند و تقاضای درست شدن اوضاع را داشته باشند، سر و کله افرادی مانند تهیه کننده مشهور هم پیدا میشود که بیان این عمل را کثیف دانسته و این موضوع را انکار کند.
تهیهکننده پرکار سینمای ایران، خواستار «شلاق زدن» به سینماگران زنی شد که به «خشونت، آزار و باجگیری جنسی» در عرصه سینما و تئاتر اعتراض کرده و خواستار توقف آن شدهاند.
اما درمقابل باید بگویم که ارزش زن بسیار است؛ زن اگر تصمیم به نبودن بگیرد، خانهات خاموش خواهد شد، تو ستون خانه هستی اما این را بدان که زن به عنوان چراغ خانه اگر روزی برسد که برود و نباشد، تو دیگر ارزشی نداری چراکه خانه ای که چراغ نداشته باشد، دیگر جای زندگی کردن نیست؛ تو جایگاه والای زن را در زندگی، کار و اجتماع کوچک میشماری، اما امان از روزی که این جایگاه به قول تو کوچک، نباشد؛ آن روز دیگر "تویی" هم وجود نخواهی داشت...
در بسیاری از نقاط جهان ، انگشت اتهام مردان همیشه زنی زا پیدا میکند ولی من فکر میکنم ما به زنان نیاز داریم تا مشکلاتی که مردان به وجود میآورند را حل کنند.
جسارت میخواهد قبول کردن حرفهای زنانی را که با دورترین افکار، روزها مردانه میجنگند اما شب ها بالشتاش از هق هق های زنانه خیس میشود؛ آری جسارت میخواهد...